چهل و پنجمین پست(کمی درد و دل خصوصی)

آخرخط زندگی برای من...

آخرخط دنیایی که دارم...خدایا چرا نگه نمیداری؟؟؟من خسته شدم...میخام پیاده شوم....

چهل و پنجمین پست(کمی درد و دل خصوصی)

 سلام خوبین؟چن روزی نتم قطع بوده....تازه اومدم....

معدلمو گرفتم خیلی بد بود....رفتم رشته ریاضی.... ولی خیلی ناراحتم.....دلم گرفته......

راستش نمیدونم چمه؟؟؟؟    29فاینال دارم ....امیدوارم قبول شم.....خیلی سخته........

میخام یکم درد و دل کنم باهاتون......

اجازه هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟تا حالا دلتون گرفته؟

ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا این جواب من نبود...این حق من نبود....

خدایا بدجور دلم گرفته ،پیش کی گریه کنم؟تا کی تنهایی گریه کنم هیچکس شاهد گریه هام نیست...

شایدم حتی تو هم شاهد گریه هام نباشی...اگه هستی پس حداقل بهم بگو دردم چیه؟دردی که خودم نمیدونم .....

چرا دلم همش میگیره؟بخاطر چی؟بخاطر کی؟بخاطر .......تنهام؟؟؟؟؟

میدونم اینو میدونم که  خیلی تنهام.اینو هم میدونم غرورم نمیذاره تنهاییمو با کسی تقسیم کنم....

مغرورم؟خودخوام ؟احمقم؟عوضی م؟بازم میدونم خداجون....

وقتی دل کسی شکسته میشه همه بهم میگن مغرور سنگ دل خودخواه ....

وقتی به حرفاشون به حرف دلشون گوش نمیدم بهم میگن افاده ای ......

وقتی معتاد میشن بهم میگن مغرووووووووووووووووور......

تابحال این حسو داشتید وقتی دوستاتون سرزنشتون میکنه... وقتی زود قضاوت میکنه و هرچی میگن ........

و اونوقت تو بخاطر رازی که داری به خاطر عقیده ای که داری نمیتونی دلیلشو به اونا بگی چقد دلت میگیره؟

چقد سعی میکنی تا قانعشون کنی که مغرور نیستی ولی متوجه نمیشن.....

اره مغرورم ولی تابحال کسی ازم نپرسید چرا مغرورم؟چرا تنهایی گریه میکنم؟چرا تابحال دل به کسی ندادم؟چرا کسی برام مهم نبوده?

بذار بگم خالی کنم خودمو......چون چون عشقم یه طرفه ست عاشق کسی شدم که نمیشناسمش ندیدمش نمیدونم کیه؟چیه؟

گم کردم خودمو بازم نمیدونم دنبال چی ام....

فقط میدونم عاشقم چون میخوام تو عمرم تمام لحظات زندگیم با خوشی بدیش فقط و فقط یه یار داشته باشم ......

نه مثل بقیه دختر پسرای امروزی روزی صدتا.......میخوام یبار عشقو تجربه کنم نه مثل بقیه هزار بار...

اگه کسی رو از ته دل دوست نداشتم اگه دل چندین نفرو شکوندم اگه به دردودلشون گوش ندادم ........

چون خودم نمیخواستم به عشق اینده م خیانت کنم......

من این حقو ندارم که خودم انتخاب کنم؟بازم مثل بقیه شبها، باگریه شبم تموم میشه........

فردا هم تکرار شب قبل...درکم کن چون میدونم خودت یه زمانی عاشق بودی....

حالت بعد از اشک و بغض و دوست دارم............منو اروم میکنه

مثه رگ زدن ، خون که قطره قطره میچکه تو نگاه میکنی دسه میشی...........

لحظات شیرین قبل از مرگ تو میبینی میخندی و گریه میکنی و تو چه میدانی قطره قطره خون......

وقتی با تمام دنیا در لحظه ایی باید خداحافظی کنی..........

زیباترین لحظه زندگیم اون روزی بود که توی ثانیه های اخر کنارم بودن و من رو در لحظه های اخر تنها نذاشتن دستم نه مثل امروز که سردو خالی در کنار یک دست حلقه زده بود  التماس دستهایشان را حس میکردم که زهرا برگرد و من ناخداگاه گریه میکردم از خود بیخود بودم صدا آژیر امبولانس چه حس خوبی وقتی تو بنز باشی و تمام ماشینها رو کنار بزنی پزشک تو رو میزنه میگه زهرااااا و تو بی اعتنا ادامه میدی میخوای برگردی ولی گریه میکنی چون نمیتونی جوابشونو بدی...........

 و این تلخ ترین لحظه مرگ است چهره گریان رو میبینی ولی نمیتونی بگی بخندید من رها شدم...........

آزاد و رها من از چهره مرگ چهره ایی دیگر برای خود ساختم ...............

آهای پسرایی که دارین اینو میخونین

ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺗﻮ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺩﺳﺖ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺟﺰ ﭘﺪﺭ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﺵ ﮔﺮﻓﺖ...

ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﮐﻠﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮔﻔﺖ

 ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﺮﺩ....

ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﺨﺎﻃﺮ * ﺗﻮ* ﭘﺎﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﻏﺮﻭﺭﺵ...

اﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﻃﻌﻢ ﺑﻮﺳﻪ ﺭﻭ ﺣﺲ ﮐﺮﺩ .…

ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﻭﺟﺪﺍﻧﺖ ﻗﺪﺭ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ* ﺍﻭﻟﯽ*ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻥ!

ﺍﻭﻥ * ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ* ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ!.

ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺯﺵ ﻧﮕﺬﺭ............

دلم خیلی گرفته......

به این راحتیا خوب نمیشم.........

دوست داشتین......

نظر بذارین.....

شمام دردو دلتون رو بنویسین........

زندگی هممون همینه ...........

سرد و بی روح.....

خیلی زود ازش سیر میشیم......

+ی وقـــــــتایـــــی هـــــــــــوا ی جــــــــوری میـــشه کـــــــ میـــــــخوام رو کنـــــم

بــ آســــمون و بــــــلند بـــگم آخــــه لامٌــصـــــــــــب تـــــــو دیـــــگه چـــته ؟؟؟

ایـــــن جوری میـشی کــ حـــال منـــو بـــدتر کنــی؟؟خیلی بدتررررر......

مطلب پایین که نوشتم خیلی وقته توکامپیوترم سیوه ولی تاحالا نمیخاستم بذارمش جایی.....

خیلی دلم گرفته واسه همین همه چی رو میگم

شاید خالی شم....

 بـعضے وقتا شُماره یکـے تو گوشیت هست کــ نمیتونے بهش زنگـ بزنے.........

دلت ـَمـ نمیـآد پاکش کنــے........

هروقتمـ چشمت بـ اِسمـش میفتــ دلـت یـ جورے میشـ.......

بدتر از اون وقتیــــــ هست که خــــر میـــ شیـــ و بهش مسج میـــدی..........

و منتظر جوابش ساعتهــــــا میــــ شیــــنی........

خیلــے حس بدیه اوטּ لحظـه........

انگار تحقیـــــــــر میـــ شیـــ..........

 +مثه شماره خودت.....

+3 سالـــه که 0912 برام مقدســــــه.....

برو با زنت خوش باش..............برو......

من با بدتر از اینش کنار اومدم..با رفتنِ عشقم کنار اومدم...با نبودنش..

با اینکه دیگه ندارمش..اون عشقم بود..همه وجودم بود..همه چیزم بود

ولی وقتی رفت باهاش کنار اومدم..سعی کردم متقاعدش کنم که من عاشقشم ولی باور نکرد..

باور هم میکرد به حالم فرقی نداشت..چون ×نامزد× داشت..من با اینا کنار اومدم..شما که چیزی نیستی..یه دوست..آره..

ولی عشقم نیمه گمشدم بود و رفت..شما که..واقعا نمیدونم..نمیدونم چرا..

من همه جوره پشتت بودم.منت نمیزارم فقط دارم به یاد میارم..هرکی چیزی میگف در موردت تو روش وایمیسادم..

جلوش وایمیسادم..

به خاطرت با همه کــات کردم..

با همه..به خاطره تو..باشه...بگو..

بازم از این چیزا بگو..بگو....

اینارو بگو::متاسفم برات.متاسفم×دیگه منو فراموش کن× باشه.......

دلم خیلی مشهد میخاد......دلم میخاد برم فقط زار زار گریه کنم......

هی.......

یادمه آخرین بار بم گفتی دارم میرم چون یکی بهتر از تو پیدا کردم.....

یادم میاد اون وقتایی رو که به خاطرت به 100تا بهتر از تو گفتم من بهترینو دارم......

حالا هر چی دلت میخاد نازمو بکش........من کوتاه نمیام.........

میدونم داری این متنو میخونی.....واسه همین بت میگم برو برا همیشه.........

خداحافظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظ..................

خدایا شکرت.........

ببخشید از همتون خیلی زیاد بود...........ولی خب حرف دلم بود.......بای بای....و حرف آخرم:

×زندگی تو زمینی که قسمش دروغه - دعا نکنی داداش خدا سرش شلوغه×

 



نظرات شما عزیزان:

ساعت11:41---31 خرداد 1392
خوب که چی میخوای بگی من نویسنده خوبی هستم ؟؟؟من میتونم خواننده رو به هم حسی وا دارم؟؟

که چی؟؟؟

ولی خداییش اون قسمتی که درباره مرگ حرف میزدی و بهترین لحظه زندگیت گریم گرفت...پاسخ:نمیدونم شاید.... خودمم نمیدونم چیشد که اینجوری نوشتم.....خیلی دلم گرفته بود.... خودمم نمیدونم چرا انقد دلم پره.... هیچیو فراموش نمیکنم میخام تظاهر کنم که چیزای دیگه برام مهم نی....وگرنه همه چی یادم میمونه.... یه چیزایی هس ادم هیچوقت نمیتونه فراموش کنه.... اره خودش بود....


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:, ساعت 19:42 توسط رها(آزاد در دنیای تنهایی خودش) |